Kopfschmerzen

sechs hundert drei und neunzig راستی یه چیز دیگه یادم افتاد بگم براتون :))))) چند سال پیش یه شوگر مامی داشتم تو مسافرت مخمو زده بود توی نوشته های سال ۹۶ ۹۷ هست راجبش دو سه هفته پیش که رفته بودم مای آنت رو بزارم فرودگاه توی سالن پرواز خروجی دیدمش :)))) چششش تو چششش کابل و گرفتم اونم کابل و گرفت با یه دختره بود نمیدونم کی بود ولی دخترش نبود چون کلا ۳ تا پسر داشت که همشون انگلیس بودن بعد دیگه همین دیگه Kopfschmerzen...

این وبلاگ درباره ای ندارد
.
نویسنده ای دارد ک. خل
.
با نوشته های خود مخاطب
.
خسته از تكرار شب هاش
.
قسمتي از انسانيت در وجودم نيست
.
..نرمال نيستم..لطفا گذرا باشيد ..
.
comment تایید نمیکنم
.
comment ندادي ام به ت..مم ،
.
معنی وبلاگم میشه سردرد "آلمانیه"
.
نوستالژی وبلاگ قبلیام و هنو دوست دارم
.
که همشو بستن
.
اینجا ام از شهریور 1391 شروع شد
.

Kopfschmerzen...

sechs hundert fünd und neunzig برگشتم ، ای درازکم تو این روزای تخم مرغی تو دوره ای گیر کردم که همش دارم توعون میدم ۶ ماه حبس ام تایید شد و تبدیل شد به جریمه یک منبع درآمدیم به کاه رفت و دیگری رو ب پایانه تمام ذهنم مشغول سه چیزه اول سرزمین خاک مقدس که بخش عمده من رو تشکیل میده دوم کارم که بخش دیگه منو تشکیل میده سوم کاره دومم که بخشی از کارم رو تشکیل میده نهارمو سرپا خوردم از شلوغی این درحالیه که یارو سس کش تاحالا سرپا نشاشیده کاری ندارما دارم میگم که درک کنید اوج بگ اییه مطلبو Kopfschmerzen...